پشيمونــي براي کارايــي که کـــردي به مــرور از بيـــن ميــره ،

اما پشيمونيـــه کارايــي که نکــــردي تا آخر عمـر عذابت ميـده !!!

مثل عکس انداختن دونفري ،

مثل پريدن دوتايي توي گودال آب ،

مثل
......
...

هــمــديــگــر را فــرامــوش نـکنـيـم

شــايد ســالـهـا بـعـد در گــذر جــاده هــا

بـي تفـــاوت از کـنــار هــم بگــذريــم

و بــگويـيـم آن غــربـيـه چـقـدر شــبيـه خـاطـراتـم بود

لطفـــــاً

مزاحــم کســـي کــه در حــال فرامــوش کــردن شمـــاست نشــويــد !

خـــــودش به حــد كــافــي درد ميكشــــد .

من شکستم تا تورا عاشق کنم       بعد من باران فقط آب است و بس

گریه کردم اشک بر داغ دلم مرهم نشد
ناله کردم ذره ای از دردهایم کم نشد
در گلستان بوی گل بسیار بوییدم ولی
 از هزاران گل گلی همچون شما پیدا نشد

ناز آن چشمی که سویش مال ماست
ناز آن زلفی که تارش مال ماست
ناز آن چوپان که سازش مال ماست
از آن یاری که قلبش یاد ماست